معنی رادیکال سیاسی

حل جدول

رادیکال سیاسی

تندرو


رادیکال

تندرو سیاسی

علامت جذر


علامت رادیکال

جزر


تندرو سیاسی

رادیکال


تندروی سیاسی

رادیکال

لغت نامه دهخدا

رادیکال

رادیکال. (فرانسوی ص، اِ) بمعانی:
ریشه ای، اصلی، اساسی. (فرهنگ نفیسی). || در اصطلاح ریاضی عبارتست از ریشه ٔ عددی و علامت آن در ریاضی به این شکل aǼ n است. مثلا اگر بنویسیم aaǼ منظور آن است که عددی بدست آوریم که اگر آن را n بار در خود ضرب کنیم عدد a بدست آید. (دایره المعارف علمی انگلیس وانوستراند چ 2 ذیل کلمه ٔ رادیکال). اعداد منفی دارای ریشه ٔ موهومی هستند. اگر عددمنطق مثبت A را برگزینیم و عدد منطق دیگری مثل a رانیز طوری پیدا کنیم که اگر آن را به توان (قوه) m (m عدد صحیح و مثبت) برسانیم مساوی A شود. a را ریشه ٔm اُم عدد A نامیم و آنرا m
بوسیله aAǼ = a نمایش میدهیم و از آنجا m
نتیجه میشود که A =am یا aAǼ = a و می گویند a بتوان m مساوی A یا ریشه ٔ mام عدد A مساوی a می باشد. در موقعی که m مساوی 2 باشد از نوشتن آن در فرجه ٔ رادیکال صرف نظر کرده می نویسند aAǼ = a. (جبر و آنالیز تألیف دکتر مجتهدی از انتشارات دانشگاه تهران چ 1 ص 64).
ودر کشورهای عرب زبان بصورت ذیل باشد:

رجوع به کتاب جبر و مقابله تألیف محمدبن موسی الخوارزمی چ مصر ص 23 شود. چنانکه گفته شد ریشه ٔ m اُم عدد A عددی است مانند a که اگر بقوه m برسد حاصل مساوی A گردد
am = A
یا
m
a =aAǼ
m را نماینده یا شمار ریشگی گویند اما باید دانست ریشه ٔ زوج هر عدد مثبت دو عدد 4
قرینه است مانند 5 ی = 625Ǽو آن را اینطور میخوانند ریشه ٔ چهارم 625 برابر است با باضافه یا منهای 5 و اعداد منفی دارای ریشه ٔ زوج نیستند. (خلاصه ریاضیات بیرشک و انواری ص 49 چ اول).
|| در اصطلاح ریاضی نام شکلی است بصورت ذیل:

|| معتقد به اصلاحات اساسی. (فرهنگ نفیسی). در اصطلاح سیاست بویژه در فرانسه بر گروهی اطلاق شود که طرفدار اصلاحات اساسی هستند در برابر محافظه کاران و پیروان این مکتب را رادیکالیست خوانند و حزب رادیکال در فرانسه یکی از احزاب سیاسی آن کشور است.


سیاسی

سیاسی. (ع اِ) ج ِ سیساء، جای پیوند مهره های پشت و جای برنشست و از ستور و سر کتف اسب و مهره ٔ پشت خر. (آنندراج) (منتهی الارب). || (ص نسبی) منسوب بسیاست.

فرهنگ عمید

رادیکال

(شیمی) بنیان،
ریشه و اصل کلمه،
(ریاضی) علامت جذر و کعب،
(صفت) (سیاسی) طرف‌دار اصلاحات اساسی در امور کشور برای آسایش مردم،


سیاسی

مربوط به سیاست،
کسی که به کارهای سیاسی بپردازد و سیاست را پیشۀ خود سازد،

فرهنگ معین

رادیکال

ریشه ای، اساسی، طرف دار اصلاحات کامل در امور کشور، دراصطلاح ریاضی: علامت جذر و کعب، ریشه n ام یک عدد یا یک عبارت که با علامت ّنشان داده شود. [خوانش: [فر.] (ص.)]


سیاسی

[ع.] (ص نسب.) منسوب به سیاست، مربوط به سیاست، امور سیاسی.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رادیکال

ریشگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

رادیکال

اساسی، ریشه‌ای، ریشه،
(متضاد) توان، قوه

فرهنگ فارسی هوشیار

رادیکال

کلمه فرانسوی به معنای ریشه ای، اصلی، در اصطلاح ریاضی عبارتست از ریشه عددی

معادل ابجد

رادیکال سیاسی

407

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری